سلام

ما ایرانی ها عادت داریم اگر از ما نظر بخواهند حتی المقدور در وهله اول نظری ندهیم.اگر نشد با حرکت دادن سر،دست و پا اعلام نظر کنیم!(کلاسهای درس را به خاطر بیاورید) اگر باز هم نشد شفاهی نظر میدهیم و سعی میکنیم  با نوشته  اعلام نظر نکنیم.

این مطالب را چرا میگویم؟چند روز پیش یکی از دوستان از من شاکی بود که شما در وبلاگ به فرهنگ ایران توهین میکنید و محسنات ایرانیان و ایرادات غیر ایرانیان را نمیبینیدو...

من از این دوست خواستم این مطالب را کتبا بنویسد تا دیگر نفرات هم آگاه شوند ،اما ایشان نپذیرفتند و من به این شکل  جورشان را کشیدم.

 

واقعیت امر اینست که ما خود ایرانی هستیم و مطمئنا علاقه ای برای  توهین به خود نداریم! بیان حقایق و نقد آنها به معنای توهین یا تخریب نیست.ما با کلیت  فرهنگ ایرانی کاری نداریم .ما توجه خود را معطوف به فرهنگ کار در ایران و خارج از آن کرده ایم .هرچند که در حاشیه آن به مباحثی چون آموزش،تاریخ و اخبار نیز اشاره میشود اما محور همان فرهنگ کار است .اعتقاد من اینست که در این موضوع خاص نیروی کار کشورهای دیگر به ویژه کشورهای  پیشرفته بهتر از نیروی کار ایرانی  عمل میکنند .گمان میکنم هرکس اهل مطالعه باشد و یا تجربه کار مشترک با خارجی ها را داشته باشد بر این نظر صحه میگذارد.

 

علیرغم علاقه ام به تاریخ ،مناسب نمیدانم برای پوشاندن ضعفهای فعلی دست به دامان تاریخ پر افتخار ایران شوم.از همین روی ضمن بیان ایرادات موجود، بسیارعلاقمند به ذکرعملکردهای قابل تقدیر جدید دارم که نمونه اش را درمطلب "راهنمایی و رانندگی" مطالعه فرمودید اما دریغ که سنگینی کفه به سود عملکردهای قابل تقدیر نیست. خیلی علاقه دارم راجع به برخی وقایع حیرت آور جنگ چون"مقاومت 40 روزه در خرمشهر" یا "زمینگیر شدن لشکرهای زرهی عراق در اثر حملات هوانیروز در اوایل جنگ" یا "فتح فاو" مطالب مناسبی که در خصوص نقش عقل و تفکر در طراحی و اجرا بیابم و در وبلاگ درج کنم اما مطالب موجود بیشتر به شرح حماسی واحساسی از موضوعات پرداخته اند و به هنر برنامه ریزی و مدیریت معمولا بی توجهی شده است.

 

امیدوارم نقد فرهنگ کار در شخصیت همه از جمله خودم تاثیر گذار باشد واز آنهایی نباشیم که زیاد میدانند اما به دانسته ها عمل نمیکنند.