همیشه فکر میکنیم که چرا اینقدر ما در مصرف انرژی اسرافکاریم. گویی فرهنگ اسراف با خون ما عجین شده است. مقاله اخذ شده از روزنامه تهران امروز توضیح جالبی در این مورد دارد.


در كشور ما انرژي ارزان نيست، مديريت گران است. اگر امروزه مسئله يارانه‌ها و قيمت پايين انرژي و شدت مصرف آن تبديل به دغدغه متوليان و مسئولان شده است، بيش و پيش از مردم، خود مسئولان و مديران مقصرند. مثلا در مورد مصرف گاز مدتي است كه مدام تكرار مي‌شود كه ميزان مصرف گاز در ايران بيش از قاره اروپا يا مثلا دو برابر چين است.

صرف‌نظر از آنكه اين آمارها اساسا درست است يا نه، يك تغافل يا تجاهل مديريتي در ارائه اين آمارها قابل رويت است، بدان معني كه كسي پاسخ نمي‌دهد اگر مصرف گاز بدين شكل ايراد داشته، چرا در طول حدود سه دهه منابع عظيم ملي صرف لوله‌كشي شهرها و روستاهاي اين كشور شد، به‌طوري كه حجم لوله‌گذاري صورت‌گرفته در ايران براي انتقال گاز خانگي در دنيا بي‌نظير است و هيچ كشوري را نمي‌توان يافت كه تا اين اندازه لوله‌گذاري كرده باشد و اقصا ‌نقاط كشور را تحت پوشش قرار داده باشد. (در خيلي از کشورها، گاز را به نيروگاه‌هاي توليد برق مي‌رسانند و با افزايش قابل توجه ميزان توليد برق، مردم نيازهاي خود را از طريق انرژي پاک و پرکاربرد برق تامين مي‌کنند.) گفته مي‌شود ميزان لوله‌گذاري شبكه گاز كشور به اندازه‌اي است كه مي‌شود يك دور كامل دور كره زمين زد.

اكنون بيش از 15 ميليون خانوار ايراني و تقريبا تمامي شهرهاي بزرگ و اكثر روستاهاي با خانوار بالا صاحب و واجد گاز شده‌اند. گازي كه تا ديروز وقتي علمك‌اش براي مردم نصب مي‌شد به آن افتخار مي‌كرديم كه از «نعمت گاز» برخوردار شدند ولي امروزه با ترديد از شدت مصرف آن گله مي‌شود.وقتي براساس يك سياستگذاري كلان مديريتي تصميم گرفته مي‌شود كه گاز به همه خانوارهاي ايراني در پهنه سرزمين برسد، طبيعي است كه اين وسعت جمعيتي به افزايش ميزان مصرف تبديل مي‌شود. وقتي در هيچ‌كجاي جهان حتي روسيه كه مقام اول ذخاير گازي را دارد، اينقدر لوله‌كشي شهري و روستايي و به تبع آن مصرف خانگي وجود ندارد، انتظار داشتني است كه مصرف گازي آن هم بي‌نظير و منحصر به فرد باشد. در اين شرايط، مردم كه انرژي جايگزين براي رتق و فتق زندگي خود ندارند، مقصر نيستند، اين مديران هستند كه بايد پاسخگوي مصرف انبوه كنوني باشند. ضمن آنكه مصرف بالاي انرژي گاز در شرايطي رخ مي‌دهد كه مردم نه انرژي جايگزين دارند و نه امكان تغيير سبد انرژي و تبديل آن به مواردي همچون برق را دارند، نمونه‌اي كه لااقل در مهندسي ايراني در ساخت و سازها چندان موضوعيت ندارد و به آن پرداخته نمي‌شود. خوب است كسي محاسبه كند كه اگر قرار بود در طول سه دهه گذشته يا در طول سال‌هاي نزديك‌تر، به جاي گاز از انرژي ديگري در محيط خانواده استفاده مي‌شد، چقدر براي كشور هزينه داشت و پيامدهاي زيست‌محيطي، اقتصادي، بهداشتي و امنيتي آن براي كشور چه بود؟ چرا كه لااقل بخشي از اين عوامل در تعيين گاز به عنوان انرژي اصلي گرمايشي و پخت‌وپز خانوار ايراني دخيل بوده است. ضمن آنكه مزيت دارا بودن ذخاير عظيم گازي نيز مزيد بر علت بوده و سياستگذاران را به اين تصميم ترغيب كرده است.

با اين حال تمام گاز مصرفي كشور مربوط به خانه‌ها نيست بلكه بخش ديگري از آن درنيروگاه‌ها مصرف مي‌شود كه بايد آن را نيز سنجيد. آنجا قطعا نياز به بهينه‌سازي دارد چرا که راندمان 38 درصدي نيروگاه گازي يعني 62 درصد اتلاف انرژي كه وظيفه دولت‌ها و مديران درباره اصلاح ساختار اين دسته از نيروگاه‌ها ضروري و قطعي است. درباره مصرف بنزين هم مي‌توان اين اشتباه يا تصميم مديريتي را شاهد بود. تابه‌حال فكر كرده‌ايم اگر به‌جاي شش‌ميليون ماشين با استانداردهاي کنوني، همين تعداد خودرو با کيفيت مطلوب روز در کشور بود، تا چه اندازه ميزان مصرف بنزين و آلودگي هوا پايين مي‌آمد؟ همين چند روز پيش بود كه اعلام شد در 9 ماهه سال جاري در كشور بيش از يك ميليون و صد هزار ماشين توليد شده و احتمالا تا پايان سال به يك ميليون و پانصد هزار خودرو مي‌رسد. اين مقدار خودرو براي حركت به بنزين نياز دارند و نمي‌شود در باك‌شان آب يا هوا ريخت ولي آيا به همين ميزان به ظرفيت توليد بنزين در كشور افزوده شده است يا نه؟ اين سوالي است كه پاسخ به آن ما را به آنجا مي‌رساند كه مديريت كلان از داشتن يك نگاه آمايشي ـ صنعتي براي رفع خلأهاي اجرايي عاري است. در حالي يك ميليون و پانصد هزار خودرو در كشور ساخته و به فروش مي‌رسد كه نه جايي براي پارك آنها ساخته شده، نه كيلومتري بر معابر افزوده شده و نه فكري به حال مصرف سوخت آنها صورت پذيرفته است. فقدان چنين نگاهي است كه ما را به اين نتيجه مي‌رساند كه شبه‌جزيره‌هاي مديريتي و تصميم‌گيري بر مبناي سود و زيان‌هاي صنفي و فردي و نديدن ابعاد ملي و ميهني پروژه‌ها و تصميم‌ها مي‌تواند پيامدهاي ناروايي به بار آورد كه درباره يارانه‌هاي انرژي، گاز و بنزين به‌طور مشخص آورده است و درست به همين دليل است كه گفته شد در كشور ما انرژي ارزان نيست، مديريت گران است، مديريتي كه همه تصميم‌ها را مي‌گيرد ولي مسئوليت‌ها را نمي‌پذيرد.

سيدجواد سيدپور

منبع: روزنامه تهران امروز 20/10/89