چند ماه پیش دفتر ما صاحب موکت و پرده  نو شد ضمن آنکه دیوارها نیز رنگ آمیزی شده وتعدای میز و دیگر لوازم اداری جدید هم به مجموعه دفتر اضافه شد. این قضایا  حدوداً طی 2 تا 3 ماه رویداد. مشکلاتی هم طبیعتا ایجاد شد مثلا باید وسایل جمع شده یا جابجا میشدند. اما آنچه مرا به فکر برد ترتیب  انجام  کارها بود. منطقاً اول باید رنگ آمیزی انجام میشد.بعد پرده نصب میشد. سپس نوبت به موکت میرسید . دست آخر وسایل قدیمی و جدیدی چیده میشدند. اما در عمل اول پرده ها نصب شدند بعد وسایل جدید خریداری شد. سپس رنگ آمیزی انجام شد. در آخر موکت خریداری و وسایل برای بار آخر چیده شد. هنگامیکه جدی به موضوع توجه کردم و با چند تن از دوستان رایزنی شد این موضوع بسیار مهم آشکار گردید که " ما ایرانیها حسب عادت و فرهنگمان به کارها بصورت جامع و کامل نگاه نمیکنیم". این مشکل فرهنگی فراگیر هم هست یعنی همانطور که گفته شد  در مقیاس کوچک در زندگی شخصی خودمان میتوانیم آن را ببینیم . در مقیاس بزرگترهم قابل مشاهده است. مثلا یک مجتمع پتروشیمی آماده بهره برداری میشود اما آن لحظه مشخص میشود هنوز خوراکی برای استارت مجتمع وجود ندارد!

آنچه من دستگیرم شده است آنستکه ما ایرانیها برای آغاز یک کار متاسفانه حوصله فکر کردن زیاد را نداریم. پس همینکه به کلیت کار فکر کردیم دست به کار میشویم بدون آنکه به جزئیات توجهی کنیم. معضلات آنهم تقریباً مشخص است. در مورد مثالی که در ابتدای نوشته عنوان شد ما بیش از مقدار معمول مجبور به جابجایی اثاث شدیم و زمان و انرژی فراوانی بی جهت تلف شد. در بعد کشوری هم مشخص است زیانهای وارده  احجامش بسیار بزرگتر میشود.

حالا متوجه میشویم چرا یک خیابان خاکی ماهها بدون اسفالت میماند و همینکه آسفالت میشود، حفاریها  هم آغاز میشود! به نظرم این نوع رفتار در غالب مردم کشور هست و به زبان دیگر جزء فرهنگ ما شده است. حال اگر بنده کارمند ساده باشم در یک شرکت خصوصی کوچک یا یک وزیر در یک وزارتخانه عریض و طویل،چندان فرقی نمیکند. همچنان نگاه غیر جامع با ما هست مگر آنکه بتوانیم آنرا شناسایی و تضعیف کنیم. مطمئن باشید اگر درعملکرد دولت ژاپن یا  آلمان یا ... این رفتار را نمیبینید بخاطر نبود این نقص فرهنگی است.