در ادارات آدم چیزهایی میبیند که آنقدر عجیب و غیرقابل قبولند که بالاتر از ناراحتی شما را شگفت زده میکنند و شما حیران میمانید که این تصمیم یا رفتار با چه منطقی صورت گرفته و چگونه رئیس آن اداره از اعلام و انجامش شرمنده نمی شود.

            چند روز قبل به اداره­ای رفتم نگهبان گفت تلفن همراه خود را داخل نبرید. من هم تلفن را تحویل نگهبان دادم. اما او گفت "به من ندهید داخل هم نبرید" من هم گفتم "آخه مگه تلفن همراه، ماشین است که آن را بیرون اداره پارک کنم. تلفن همراه،همراه است. نهایت اینستکه شما الزام میکنید خاموش شود یا تحویل شما داده شود. اینکه داخل نبرید ، تحویل هم نمیگیرید یعنی چه؟"

            دوستی میگفت وقتی برای انجام کاراداری – مثلا از شرق تهران به غرب تهران  با صرف کلی وقت و هزینه - به اداره­ای رفته بود. به یکباره ساعت 12/5 همه کارمندان ارباب رجوعها را از اتاقها بیرون کرده و گفته­اند یک ساعت کار تعطیل است و وقت ناهار و نماز است! همان دوست میگفت" واقعاً این افراد در خانه خودشان هم نماز خواندن و ناهار خوردنشان مجموعاً یک ساعت به درازا میکشد! و مهمتر آنکه صدها نفر ارباب رجوع ساعتها وقتشان تلف میشود آیا نباید مثل بانکها رئیس این اداره هم فکری میکرد تا پرسنل نوبتی برای صرف ناهار و برپایی نماز بروند ؟" دوست دیگری گفت " من بدترش را هم دیدم. ساعت 9 صبح چون کارمندی میخواست با همکارانش صبحانه میل کند ما را از اتاق بیرون کرد و 20 دقیقه ما منتظر پشت در ماندیم!"

عزیزی گفت" وقتی برای انجام تغییرات به ثبت شرکتها مراجعه کرده است.متصدی پس از دریافت صورتجلسه به او گفته است برای دریافت رسید سه ساعت بعد بیاید! ؛  صدور رسید 1 دقیقه نه،5 دقیقه نه، 10 دقیقه ممکن است بطول بکشد. اما 3 ساعت یعنی نصف روز. اصلا منطقی است برای دریافت یک رسید 3 ساعت از وقت انسان تلف شود؟ آن فرد چطور توانسته خودش را قانع کند تا آن را به شما بگوید.