نهادمدنیت...
به نام حق
نهاد مدنیت...
انتخابات را که این روزها بحث آن داغ است یکی از نمادهای مدنیت و جامعه مردم سالار می دانند ، طی این سالها یکی از افتخارات ما برگزاری متعدد انتخابات و مراجعه به آراء عمومی بوده است و می توان چنین ادعا کرد که در مقایسه با کشورهای همسایه و بسیاری از کشورهای جهان سوم در این زمینه جلودار بوده ایم و هستیم، ولی اینکه ما که قدمت مجلسمان به بیش از صد سال می رسد در عمل چقدر به جامعه مدنی نزدیک شده ایم جای سوال دارد، براستی بعد از این همه سال چه کرده ایم آیا بعد از برگزاری اینهمه انتخابات نمی بایست به جایگاه بهتری می رسیدیم ، چرا پس ازصرف این همه زمان و هزینه هنوز اوضاع و احوال مان چنین است .
یکی از مهمترین دغدغه های بشریت برقراری عدالت است و انتخابات یکی از ابزارهای مهم برقراری آن و برای برقراری عدالت نیازمندیم به قانون و استقرار قانون بدون رعایت آن از سوی اعضا جامعه ناممکن و دست نیافتنی است، رعایت قانون یعنی اجرای مفاد قانون و تا زمانی که این مفاد اجرا نشوند یک وجود ناکامل محسوب می شود ، به تعبیری موجودی ناقص الخلقه که نمونه های آن در اطرافمان زیاد است .
برای اثبات این مدعا بیایید از روش استقرایی استفاده کنیم ، یعنی رسیدن از جزء به کل ، نمونه ما از این مخلوقات ناقص العضو " مقررات راهنمایی و رانندگی" در ایران است که برای اثبات ادعای عدم اجرای آن در ایران نیازی به احتجاج نیست چرا که مصادیق آن را هر روز در کوچه و بازار و حتی پیاده روها هم شاهدیم.
سبقت غیر مجاز در خیابانها، سرعت زیاد، عبور ممنوع ، حرکت خوردها در روی خطوط، تغییر مسیرهای ناگهانی، عدم توقف در پشت چراغ قرمز ،توقف در مکانهای ممنوع مثل ایستگاه اتوبوس و تاکسی ، توقف تاکسی ها و مسافرکشها در هرجای خیابان که دلشان می خواهد ،بوق زدنهای بیجا و بی دلیل ، جابجایی مسافر با خودروهای شخصی ، فرار از صحنه تصادف ، عدم رعایت حق تقدم به دفعات و.... این همه مصادیق نقض مقررات است که همه روزه یا شاهد آنیم و یا خود مرتکب به آن و تفاوتی هم ندارد که پشت فرمان چه کسی نشسته از دکتر و مهندس و تحصیلکرده گرفته تا قشر کم سواد و عامی ، همه در موقعیتهای مقتضی اگر بتوانیم و یا مجبور شویم مقررات را نادیده می گیریم و البته چون توجیه گران خوبی هستیم براحتی می توانیم از اعمال خلاف قانون خود دفاع کنیم .
این تخلفات فقط مربوط به سواره ها نمی شود ، کافی است شما این امکان را داشته باشید که در مکانهای پررفت و آمد مثل میدانها و یا تقاطهای بزرگ از یک نمای بالا نظاره گر صحنه باشید ، حرکت نامنظم و نا معقولانه خوردو ها و عابرین پیاده در کنار هم و بدون توجه به خطرات ممکن صحنه های زشتی را خلق می کند که در جامه های متمدن هیچگاه مشاهده نمی شود و اگر هم دیده شود حتماً ناهنجاری است و شرایط غیر عادی تلقی می گردد ولی برای ما از فرط تکرار زشتی خودش را از دست داده.
اینهمه بی قانونی ، تخلف، بی اعتنایی به مقررات ، بی احترامی به حقوق هم دیگرچه تعبیری دارد، حتماً بسیار برایتان اتفاق افتاده پشت فرمان قصد دور زدن داشته اید و کسی به شما راه نداده ، ویا در یک خیابان قصد دارید مسیرتان را تغییر دهید یا به عنوان یک عابر پیاده می خواهید از خط عابر پیاده عبور کنید و حرکت خوردها مانع شما شده و یا اینکه خواسته باشید با خودور خود از چراغ سبز عبور کنید و عابر پیاده بدون توجه مسیر شما را مسدود کرده است ، در این موارد چه احساسی داشته اید ، آیا این رفتارها عاقلانه است ، آیا متوجه می شویم روزانه چه حقوقی از هم ضایع می کنیم ، آیا می فهمیم که روزانه با رفتار خود چقدر به هم بی احترامی می کنیم .
اینهمه ذره ناچیزی است از بی قانونی که در سطح وسیعی در گوشه کنار فر هنگ ما لانه کرده. بی احترامی به قانون عواقب وخیمی برای هر ملتی دارد و فاجعه وقتی آغاز می شود که این بی قانونی و بی توجهی به آن به صورت یک عادت فراگیر در آید به طوریکه زشتی و کثیفی آن را کسی درک نکند ،کسی که مدت طولانی کنار یک فضلاب تنفس کند بعد از زمان اندکی حس بویاییش از استنشاق بوی بد اشباع می شود و بوی بد آنرا تمییز نمی دهد و البته اعتراض هم به آن نخواهد داشت.
نشستن پشت فرمان خودرو تمثیل کوچکی از اختیار و قدرت و مسئولیت است بنابراین با مشاهده طرز رانندگی افراد می توان به نوعی نسبت به طرز تفکر و عملکرد آنها را در حوزه اختیار ، قدرت و مسئولیت نظر داد ، فردی که با سرعت سرسام آور و نامعقول در یک خیابان کوچک رانندگی می کند خواسته یا ناخواسته می تواند یک قاتل بالقوه باشد، کسی که حق تقدم را رعایت نمی کند در واقع حق کسی را ناحق کرده و خطا کار است و ظالم ، کسی که با سهل انگاری در رانندگی به خودش ، سرنشینان ،عابرین پیاده ، اشخاص دیگر و حتی به خودرواش خسارت وارد می کند بی مسئولیت است ، البته می توانیم همه این تقصیرها را به حساب شرایط جامعه ، موقعیتهای ناخواسته و حتی غیر استاندارد بودن خودرو ها بگذرایم و یا از سر غفلت و عدم آگاهی مرتکب اعمال غیر قانونی شویم ولی نتیجه فرقی نمی کند ، حاصل آن شرایط نا متعادل کنونی است.
بیایید تعارف را کنار بگذاریم و دچار اوهام نشویم واقعیت این است که یکی از اساسی ترین و ریشه دارترین مشکلات جامعه که هنوز پابرجاست دیدگاه و نوع برخورد ما با قانون است و قانون، اساس عدالت است و با در نظر گرفتن این نکته که تفکر غالب آحاد جامعه ما ریشه در مذهب و اعتقادات دینی دارد و عدل هم یکی از باورهای مهم دینی است و در مذهب شیعه به نوعی از اصول دین محسوب می شود پس می توان چنین استنتاج کرد که بی قانونی به نوعی بی دینی هم محسوب می شود.
حرف اخر . مادام که احترام به قانون، قانون گرایی و تعهد به انجام آن و یا احترام و عمل به اعتقادات و باورها به عادت و رفتار جاری ما تبدیل نشود ، در اولین قدم راه جامعه مدنی و مردم سالار ماندگار خواهیم ماند و گرنه هزاران هزار انتخابات و همه پرسی راه به جایی نمی برد.
والسلام
هومن زندوکيلي 20/03/88 اصفهان