بیو گرافی ذیل مربوط به یکی از مسئولین کشور است.مدتها بود که چنین اطلاعاتی را جستجو میکردم تا اینکه در روزنامه همشهری مورخ 5/6/1386 آن را پیدا کردم .نام شخص مذکور را ذکر نمی کنم چون بحث اصولا راجع به شخص ایشان نیست بلکه مربوط به مسئولیتهای دولتی است.

 

متولد: 1332 ، مدرک تحصیلی: کارشناس ارشد عمران

26 سالگی  مدیر کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان

27            معاون عمرانی استانداری کهگیلویه و بویر احمد

28            قائم مقام سازمان برنامه و بودجه

32            رئیس بنیاد مستضعفان

38            دبیر کل بانک مرکزی

41            قائم مقام مدیر عامل شرکت فولاد

48            وزیر امور اقتصادی و دارایی

52            معاون کل وزارت امور اقتصادی و دارایی

53           مدیر عامل بانک توسعه صادرات

 

مبحث "مسئولیتهای دولتی" چهار بخش دارد 1-مسئولیتهای بی ارتباط با کار قبلی 2-جوان زدگی 3- تخصص ستیزی 4-تجربه گریزی  ،در این هفته به بخش یک میپردازیم.

 همانطور که ملاحظه میفرمایید حدودا بجز ده سال آخر ،جابجایی های زیاد بی ارتباطی در مشاغل دولتی دیده میشود.متاسفانه از این دست جابجایی ها هنوز هم به وفور دیده میشود.مثلا مسئول حراست تربیت بدنی میشود مدیرعامل باشگاه پرس پلیس،عضو فدراسیون فوتبال هم میشود مدیرعامل شرکت پست!

این جابجایی ها نشان میدهد از نظر این افراد و آنهایی که این تصمیمها را میگیرند تفاوت ماهوی بین ریاست بیمارستان ،ریاست زندان و ریاست دبیرستان نیست و تنها تفاوت در نام یا بهتر بگوییم پسوندی است که متعاقب کلمه ریاست میآید!

به این موضوع فکر کنید که کشور چقدر باید هزینه کند تا هر ساله این افراد جدید در سمتهای جدید جا بیفتند (البته به شرطیکه آدمهای قابلی باشند).چند ماه پیش نامه ای برای آقای احمدی نژاد نوشتم که بخشی از آن مرتبط با همین موضوع است و بد نیست شما هم آن را بخوانید:

 

.... سالهای سال است در ادارات و سازمانهای دولتی رسم بدی جاریست .وقتی یک مدیر عوض میشوند مجموعه ای از افراد زیر دست هم عوض میشوند البته تا اینجا ی کار طبیعی است چراکه هر مدیر یا مربی لازم است  آزاد باشد تا گروه یا تیم خود را برای موفقیت بیشتر، خود انتخاب کند اما مشکل زمانی حادث میشود که این افراد از ادارات و سازمانهای دیگر انتخاب شوند.رئیس زندانهای سابق میشود استاندارفعلی استاندار سابق میشود رئیس سازمان نوسازی مدارس ،رئیس سازمان نوسازی مدارس سابق هم میشود معاون صنایع فلزی وزیر صنایع .

حال چه مشکلی ایجاد میشود. واضح است این افراد هرچه قدر هم آگاه باشند باز دستکم 1 سال زمان لازم دارند تا بر موضوع کار خود احاطه پیدا کنند .پس با فرض توانمند بودن این افراد حداقل 1 سال ضرر دچار آن دستگاه میشود . مضاف بر آن پرسنل آن دستگاه هم به فرد جدید چندان اعتماد ندارند و حتی ممکن است از ناآگاهی او سواستفاده کنند.امید است با توجه به حضور افراد کارآمد با گرایشهای سیاسی متفاوت در همه ادارات و سازمانها بعنوان باقیات صالحات طی لایحه ای از این پس از سطح معاون وزیر به پایین جابجایی نفرات  بین دستگاههای دولتی را منع نمایید تا مدیران مجبور باشند از افراد درون بدنه سازمان یا اداره خود، معاونین و مدیران زیردست  را انتخاب نمایند.....